تاریخ خانه

محلی برای ارائه فیشهای تاریخی من در فضای مجازی

تاریخ خانه

محلی برای ارائه فیشهای تاریخی من در فضای مجازی

زیارت قبور از دیدگاه اهل سنت

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۶ ب.ظ

راست نویس  1

جواز زیارت قبور مؤمنین از دیدگاه اهل تسنّنhttp://note-t.blog.ir. 1

بعضى از اقوال علماى اهل تسنّن. 2

نظر وهابیت در مورد زیارت قبور. 4

بررسی فقهی سفر زیارت قبور از دیدگاه مذاهب چهارگانه اهل سنت و فرقه وهابیت.. 5

فتاوای وهابیان. 6

فتوای علمای اهل سنت.. 6

نقددلیل وهابیان: 7

 

 

مقدمه

احترام به قبور گذشتگان- به خصوص قبور بزرگان و ائمه دین- سابقه‌‌‏اى بسیار طولانى دارد، از هزاران سال پیش، مردم جهان امواتشان را گرامى مى‌‌‏داشتند، و به قبور آنها- به خصوص بزرگانشان- احترام مى‌‏‌گذاشتند، که فلسفه و آثار مثبت این کار بسیار است.

وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهام‌های ناشایستی که به شیعیان می‌زنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا می‌شوند. یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری، آن را عَلَم کرده و شرک می‌خواند احترام و زیارت قبور بزرگان مخصوصا ائمه دین است.

از منظر وهابیت یکی از موضوعاتی که سبب شرک شیعیان شده است، طواف حول قبر انبیاء الهی و اهل‌بیت (علیهم السلام) است. از دید آنها طواف در اطراف قبر رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حرام است که در این خصوص می‌توان به فتاوای برخی از علمای آن‌ها ازجمله ابن‌تیمیه، شروانی، سمهودی و بهوتی و بسیاری دیگر اشاره کرد.

  هشتم شوال یادآور حرکت ددمنشانه وهابیت کوردل در تخریب قبرستان بقیع و قبور مطهر ائمۀ علیهم السلام بقیع است . این عمل شنیع از سوی این گروه افراطی، مستند به هیچ یک مذاهب اهل تسنن نبوده و هیچ کدام از امامان چهارگانۀ اهل تسنن به تخریب قبور بزرگان دین فتوا نداده اند؛ چه این که قبور چهار امام اهل سنت، زیارتگاه دوست داران آن ها می باشد. 

سفر زیارت قبور،  به عنوان یکی دیگراز موضوعات فقهی است که مانند دیگر مسائل و موضوعات، در بین  مسلمین و وهابیت مورداختلاف می باشد.

جواز زیارت قبور مؤمنین از دیدگاه اهل تسنّن

در منابع فقهى علماى اهل تسنّن، موارد بسیار زیادى وجود دارد که زیارت قبور مؤمنین را نه تنها حرام نمى دانند، بلکه بعضى نیز مستحب مى دانند. فقهاى چهارگانه اهل سنّت- طبق نقل کتاب «الفقه على المذاهب الاربعه»- زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله را مستحب مى‏‌دانستند. در این کتاب چنین آمده است: «زیارت قبر پیامبر از بالاترین مستحبّات است و در مورد آن احادیث متعدّدى وارد شده است». (الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1 ، ص 590)

بعضى از اقوال علماى اهل تسنّن

1ـ شافعى مى نویسد: «زیارت قبور اشکالى ندارد؛ مالک از ربیعة بن ابى عبدالرحمان از ابو سعید خدرى خبر داده است که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: در گذشته شما را از زیارت قبور نهى مى کردم: ولى اکنون آنها را زیارت کنید). شافعى، کتاب الأم، ج 1، ص 317.)

2ـ محمّد بن شبرینى مى نویسد: «مستحب است که زائر به بقیّه مشاهد (مکان هاى شریف) در مدینه نیز برود و آنها حدود سى موضع است که اهل مدینه مى شناسد و زیارت بقیع و قبا نیز مستحب است (مغنى المحتاج، ج 1، ص .512)

در جاى دیگر مى گوید: «زیارت قبور مسلمانان براى مردان به طور اجماع مستحب است در گذشته زیارت قبور نهى شده بود. پس نسخ شد به دلیل فرمایش پیامبر(صلى الله علیه وآله) که فرمود: در گذشته شما را از زیارت قبور نهى مى کردم; ولى اکنون آنها را زیارت کنید.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) همواره به سوى بقیع مى رفت و مى فرمود: سلام به شما اى سرزمین گروه مومنان! به خواست خدا به شما خواهیم پیوست. خدایا اهل بقیع غرقد را بیامرز! و روایت شده که حضرت فرمود: «قبور را زیارت کنید، چون شما را به مرگ یادآور می کنند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مردم را ابتدا به دلیل نزدیکى به دوران جاهلیت نهى فرمود و هنگامى که پایه هاى اسلام در جامعه استقرار و شهرت یافت آنان را به زیارت قبور امر فرمود( همان، ص 365.)

 

3ـ بریدة بن حصیب از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نقل می کند که فرمود: من در گذشته شما را از زیارت قبور نهى می کردم، اکنون آنها را زیارت کنید (چون آنها آخرت را یاد آورتان مى شوند و زیارت آنها خیر شما را زیاد مى کند، پس هر کس خواست آنها را زیارت کند ولى سخن بیهوده و باطل نگویید. این روایت را مسلم (4 صحیح مسلم ج 3، ص 1563،و ج 2، ص 627.)ابوداوود ( صحیح سنن ابى داوود، ج 3، ص 218، 332.)، بیهقى(سنن بیهقى، ج 4، ص 77.)، نسائى (سنن نسائى، ج 4، ص 89، و ج 7، ص 334.)، و احمد (مسنداحمد بن حنبل، ج 5، ص 350، 355، 356، 361.)، نقل کرده اند.

4ـ سمهودى مى نویسد: غزالى گفته است: «هر کس که دیدن او در حال حیات موجب تبرّک شود بعد از مرگ نیز دیدن او موجب تبرّک مى شود و جایز است سفر براى زیارت او براى این غرض؛ ( وفا الوفاء، ج 4، ص 1363)و نیز در جاى دیگر مى فرماید: «علما بر استحباب زیارت قبور براى مردها اجماع کرده اند و این اجماع را نووى نیز نقل نموده است بعضى از علماى ظاهریّه به وجوب زیارت قبور قائل هستند (وفاءالوفا، ج 4، ص 1362.)

5ـ محبّ الدین طبرى درکتاب ریاض النضره (ج 2، ص 54.) حدیث طولانى را درباره حادثه ابواء که در سفر حج بین عمر بن خطاب و پیرمردى که از او فریاد خواهى نمود رخ داد، نقل می کند که: وقتى عمر از حج بازگشت و به این مکان رسید از حال آن پیرمرد جویا شد دید که مرده است. راوى گوید: عمر را دیدم که با گام هاى بلند به سوى قبر آن پیرمرد مى شتافت تا این که بر قبر او ایستاد و بر او درود فرستاد، سپس قبر او را به آغوش گرفت و گریه کرد» اگر براى مثل عمر ایستادن در قبر یک فرد عادى و به آغوش گرفتن آن و گریه بر آن جایز است پس چگونه امت را از وقوف بر قبر رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و در آغوش کشیدن و گریه بر آن حضرت و عترت پاکش(علیهم السلام) باز مى دارند؟ در حالى که خداوند مى فرماید: «آنها کسانى هستند که خداوند آنان را هدایت کرده پس باید به هدایتشان اقتدا کرد».( سوره انعام، آیه 90) (الغدیر، ج 5، ص 156

6- جزیری می گوید: «سفر برای زیارت اموات مخصوصاً قبور صالحین مستحب است اما زیارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از بزرگترین تقرب ها است. (الجریری، الفقه علی المذاهب اربعه، ج1، ص540)

7- محمد ابن شربینی می نویسد: «(المباح) أی الجائز لامستوی الطرفین، سواء أکان واجباً کسفر حجّ، أو مندوباً کزیارة قبرالنّبی (صلی الله علیه وآله وسلم)؛ (در سفر مباح، نماز قصر می شود) منظور از مباح، جایز بودن است نه این که فعل و ترک آن مساوی باشد (که معنای اصطلاحی مباح می باشد). حال، فرق نمی کند که سفر، واجب باشد مانند سفر حج یا سفر، مستحب باشد مانند سفر برای زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، (چون معنای اصطلاحی جایز، شامل واجب و مستحب، هر دو می شود).» (الخطیب الشربینی، مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج، ج1، ص263)

8-شیخ تقی الدین سبکی شافعی (متوفای 56ه.ق) می گوید: «در سفر به جهت زیارت از وسایل تقرب به سوی خدا است...» (رضوانی، وهابیان رابهتربشناسیم، ص246)

9-محمد ابن عبدالباقی زرقانی مالکی مصری (متوفای 1122ه.ق)می گوید: «قد کانت زیارته مشهورة فی زمن کبار الصحابة، معروفة بینهم. لمّا صالح عمربن الخطّاب أهل بیت المقدّس جآءه کعب الأحبار فأسلم ففرح به و قال: هل لک أن تسیر معی إلی المدینة و تزور قبره (ص)وتتمتّع بز یارته؟ قال: نعم.»

«زیارت حضرت اززمان بزرگان صحابه مشهور بوده و بین آنان معروف بوده است. زمانی که عمربن خطّاب با اهل، بیت المقدس مصالحه کرد، لعب الأحبار نزد او آمد و اسلام آورد. عمر از این واقعه خوشحال شد و به اوگفت: آیا می خواهی که با من به مدینه بیایی و قبر پیامبر(ص) را زیارت کرده و از زیارت او بهره ببری؟ کعب گفت: آری.» (الامینی، الغدیر فی الکتاب والسنه والادب، ج5، ص120)  

نظر وهابیت در مورد زیارت قبور

وهابیت تکفیری، به زوّار قبور ائمّه دین، بر چسب «شرک» مى‏‌‌زنند، به یقین اگر مفهوم زیارت و محتواى زیارت نامه‌‌‏ها را مى‌‌‏دانستند، از این سخن شرمنده مى‌‌‏شدند.

هیچ آدم عاقلى، پیامبر صلى الله علیه وآله یا امامان علیهم‌السلام را پرستش نمى‌‏‌کند و آنها را خدای خود نمی‌داند. اصلا به فکر کسى چنین مطلبى خطور نمى‌‏‌کند، و همه مؤمنان آگاه براى اداى احترام، طلب شفاعت، جهت بر طرف کردن نیازهای مادی یا معنوی به اذن خدا، به زیارت مى‌‌‌‌‏روند. (در جای خود اثبات شده که هیچ کدام از اینها شرک نیست و به هیچ عنوان با توحید منافات ندارد و به طور جداگانه در این باره بحث خواهیم کرد.)

در زیارت معروف جامعه خطاب به امامان مى‌‌‏گوییم: «إلَى اللهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسِلِّمُونَ وَ بِامْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إلَى سَبِیلِهِ تَرْشُدُونَ؛ شما امامان به سوى خدا دعوت مى‏‌‌کنید و به او دلالت مى‌‌‏کنید و به او ایمان دارید و تسلیم او هستید و مردم را به سوى راه او ارشاد مى‏‌‌نمایید».

وهابیانی که زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) را شرک می‌دانند خوب است به این احادیث توجه کنند.

در حدیث معروفى که در منابع معتبر اهل سنّت آمده مى‌‏‌خوانیم که «عبدالله بن عمر» از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل مى‌‏کند که فرمود: «مَنْ زَارَ قَبْرِى وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِى‏؛ کسى که قبر مرا زیارت کند شفاعت من بر او حتمى است». (علامه امینی این حدیث را از 41 کتاب معروف اهل سنت، نقل کرده است. الغدیر، ج 5 ص 93)

در حدیث دیگرى از همان راوى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله آمده است: «مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى فَکَأَنَّمَا زَارَنِى فِى حَیَاتِى؛ هر کس مرا بعد از رحلتم زیارت کند مثل این است که در حیاتم مرا زیارت کرده باشد». (علامه امینی این حدیث را از 13 کتاب اهل سنت، نقل کرده است. همان مدرک)

ضمناً از اطلاق این احادیث به خوبى استفاده مى‌‏شود «شدّ رحال» و حرکت به قصد زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله در مدینه هیچ اشکالى ندارد و بلکه از بالاترین مستحبات است. 

وهّابیان بر اثر عدم قدرت کافى علمى بر تحلیل مسائل اسلامى به خصوص مسأله توحید و شرک، گرفتار وسواس عجیبى در این مسأله شده و هر جا دستاویزى پیدا کردند به مخالفت برخاستند، در مسأله زیارت، در موضوع شفاعت، در باب بناى بر قبور و امور دیگرى از این قبیل، همه را به نحوى مخالف شرع دانسته و با مسأله «شرک» و «بدعت» پیوند زدند و با آن مخالفت نمودند و از مهم‏‌‌ترین آنها بناى بر قبور بزرگان دین بود.

هم اکنون نیز در دنیاى اسلام- به جز حجاز- بناهاى عظیمى بر قبور انبیاى پیشین و بزرگان اسلامى، در کشورهاى‏ مختلف اسلامى دیده مى‌‏شود که یادآور مسائل بسیارى است؛ از مصر گرفته تا هندوستان و از الجزایر تا اندونزى همه به آثار اسلامى باقیمانده در کشورشان احترام مى‌‌‏گذارند و براى قبور بزرگان دین اهمّیّت ویژه‌‌‏اى قائل هستند.

ولى در حجاز هیچ خبرى نیست، چرا؟ دلیلش عدم تحلیل صحیح نسبت به مفاهیم اسلامى است.

بررسی فقهی سفر زیارت قبور از دیدگاه مذاهب چهارگانه اهل سنت و فرقه وهابیت

از جمله مباحث مورد اختلاف بین مسلمین از طرفی و وهابیان از طرف دیگر، مسئله سفربرای زیارت قبور است.

با اینکه تاریخ اسلام نشان می دهد که پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مسلمانانی که دور از مدینه می زیستند، برای زیارت مرقد شریف آن حضرت، بار سفر می بستند و به زیارت مرقدش می شتافتند .(سبحانی، مبانی فکری و کارنامه عملی وهابیت، ص 138)

اما در اوایل قرن هشتم، ابن تیمیه حدیثی- تشدالرحال...-  را که ابوهریره آن رااز پیامبر(ص) نقل کرده بود، دستاویز خود قرار داد و با اجماع علما به مخالفت برخاست. (همان مدرک، ص141)

  فتاوای وهابیان

1- ابن تیمیه می گوید: «بار سفر بستن برای زیارت قبر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) حرام است.»

(الغامدی العبدلی، أخطا فتح الباری فی العقیدة، الرساله الاولی، ص9)

2-عبدالله بن محمد الدویش می گوید: «سفر برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) غیر مشروع است.»   (الدویش، أخطاء فتح الباری فی العقیدة، الرساله الثانیه،  ص16)

3-شیخ عثیمین می گوید: «بار سفر بستن برای زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جایز نیست». (العثیمین، فتاوی العقیده، ص340)

 فتوای علمای اهل سنت

1- جزیری می گوید: «سفر برای زیارت اموات مخصوصاً قبور صالحین مستحب است اما زیارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از بزرگترین تقرب ها است. (الجریری، الفقه علی المذاهب اربعه، ج1، ص540)

2- محمد ابن شربینی می نویسد: «(المباح) أی الجائز لامستوی الطرفین، سواء أکان واجباً کسفر حجّ، أو مندوباً کزیارة قبرالنّبی (صلی الله علیه وآله وسلم)؛ (در سفر مباح، نماز قصر می شود) منظور از مباح، جایز بودن است نه این که فعل و ترک آن مساوی باشد (که معنای اصطلاحی مباح می باشد). حال، فرق نمی کند که سفر، واجب باشد مانند سفر حج یا سفر، مستحب باشد مانند سفر برای زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، (چون معنای اصطلاحی جایز، شامل واجب و مستحب، هر دو می شود).» (الخطیب الشربینی، مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج، ج1، ص263)

3-شیخ تقی الدین سبکی شافعی (متوفای 56ه.ق) می گوید: «در سفر به جهت زیارت از وسایل تقرب به سوی خدا است...» (رضوانی، وهابیان رابهتربشناسیم، ص246)

4-محمد ابن عبدالباقی زرقانی مالکی مصری (متوفای 1122ه.ق)می گوید: «قد کانت زیارته مشهورة فی زمن کبار الصحابة، معروفة بینهم. لمّا صالح عمربن الخطّاب أهل بیت المقدّس جآءه کعب الأحبار فأسلم ففرح به و قال: هل لک أن تسیر معی إلی المدینة و تزور قبره (ص)وتتمتّع بز یارته؟ قال: نعم.»

«زیارت حضرت اززمان بزرگان صحابه مشهور بوده و بین آنان معروف بوده است. زمانی که عمربن خطّاب با اهل، بیت المقدس مصالحه کرد، لعب الأحبار نزد او آمد و اسلام آورد. عمر از این واقعه خوشحال شد و به اوگفت: آیا می خواهی که با من به مدینه بیایی و قبر پیامبر(ص) را زیارت کرده و از زیارت او بهره ببری؟ کعب گفت: آری.» (الامینی، الغدیر فی الکتاب والسنه والادب، ج5، ص120)       

سید نورالدین سمهودی (متوفای 911ه.ق) در کتاب «وفاءالوفاء» بحث مفصلی را برای اثبات استحباب سفر به جهت زیارت آورده و ثابت کرده که سفر به جهت زیارت، همانند خود زیارت از وسایل تقرب است.(السمهودی، وفاءالوفاءباخباردارالمصطفی، ج4، ص1364)                                                                                       

 نقددلیل وهابیان: 

مهمترین مستند وهابیان بر حرمت سفر زیارت این حدیث است که می فرماید: «تُشَدُّ الرِّحالُ إلاّ إلی ثَلاثَةِ مَساجِدَ، مسجدی هذا، و مسجدالحرام و المسجد الاقصی؛ بار سفر بسته نمی شود مگر به سه مسجد، مسجد من، مسجد الحرام، مسجد الاقصی.»

(ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفه اصحاب الجحیم، ص297؛ ابن باز، مجموع فتاوی سماحه، ج2، ص762)

اولاً: ((این کلام با اسلوب معروف نزد اهل لغت یعنی به صورت استثنا آمده است. و اقتضای آن وجود مستثنی و مستثنی منه در کلام است. مستثنی بعد از «الا» می آید و مستثنی منه قبل از آن، حال یابه صورت ظاهری و یا تقدیری و این از ساده ترین مسائل کتب نحوی است. و دراین روایت به مستثنی «ثلاثه مساجد» تصریح شده است. اما ذکری از مستثنی منه قبل از«إلا» نمی باشد، بنابراین باید آن را تقدیر گرفت: 1- اگر تقدیر را «قبر» بگیریم روایت منسوب به پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم) چنین می شود: «لاتشدواالرحال الی قبر إلاثلاثه مساجد» و چنین سیاقی ناهماهنگ بوده و شایسته بلاغت نبوی نمی باشد، چر اکه مستثنی از زمره و جنس مستثنی منه نیست و اصل این است که مستثنی از جنس مستثنی منه باشد.

2-حال «مستثنی منه» مقدر را می توانیم «مکان» فرض کنیم بنابراین فرض روایت چنین می شود: «لاتشدوا الرحال الی مکان إلا الی ثلاثه مساجد» که معنی روایت چنین می شود که برای هیچ چیزی چه تجارت، چه علم، چه انجام امور خیرو...بار سفر بستن جایز نیست و فقط برای این سه مسجد جایز است. چنین تعبیری باطل و بی ربط است.

3-این که تقدیر مستثنی منه در حدیث لفظ مسجد باشد که روایت چنین می شود: «لاتشدوا الرحال الی مسجد إلا الی ثلاثه مساجد»؛ در این شکل، کلام هماهنگ و بر شیوه فصیح زبان جاری گشته است و خطاهای آشکار دو صورت پیشین در آن وجود ندارد و روح نبوی در آن می درخشد و قلب انسان متقی در نسبت دادن آن به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آرام می یابد. این به فرض آن است که روایات دیگری که تصریح به مستثنی منه کند وجود نداشته باشد و هنگامی که چنین روایاتی وجود دارد دیگر برای انسان دیندار جایز نیست که از آن عدول نماید و به فرضی روی نماید که در زبان فصیح متداول نمی باشد. از جمله روایاتی که تصریح به مستثنی منه می کند، این است که؛ عایشه می گوید: پیامبر           ( صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «أناخاتم الانبیاء ومسجدی خاتم  مساجدالانبیاء، أحق المساجدأن یزار وتشدإلیه الرواحل المسجد الحرام و مسجدی، صلاه فی مسجدی افضل من الف صلاه فیما سواه من المساجد إلا المسجدالحرام». (الهندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 12، ص270؛ السیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج2، ص387)     

بنابراین سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد مساجد برای امت روشن می سازد که سایر مساجد غیر از این سه مسجد در فضیلت برابر هستند؛ بنابراین سختی کشیدن در سفر به آن مساجد فائده ای ندارد، اما این مساجد دارای فضیلت هستند؛ بنابراین وارد نمودن مقابر دراین روایت نوعی دروغ بستن بر رسول خدا است. ضمن این که زیارت حضرت مطلوب بلکه بسیاری از علما در کتاب های مناسک آن را مستحب دانسته اند و این امر را روایاتی بسیاری تأیید می کند از جمله: «من زار قبری وجبتُ له شفاعتی».)) (ابن علوی مالکی ، وهابیت و بازنگری از درون، صص147-143)

ثانیاً: سمهودی برای جواز سفر و شدّ الرحال به قصد زیارت حضرت رسول( صلی الله علیه وآله وسلم) (ص)، به عموم آیه شریفه ذیل استدلال می کند؛

«... ولَو أنَّهُم إِذا ظَلَموا أَنفُسَهُم جَآءُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَاستَغفَرَلَهُم الرَّسوُلُ لَوَجَدُوااللهَ تَوَّاباً رَّحیماً؛ واگراین مخالفان هنگامی که به خود ستم کردند [فرمانهای خدارازیرپا گذاردند] به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.»      (نساء، آیه64)

با این بیان که آیه، شامل می شود آمدن از راه دور و نزدیک را و همچنین به عموم حدیث: «من زار قبری و من جائنی زائراً» که این حدیث نیز شامل دور و نزدیک می شوند و آنگاه که به این عمومات ثابت شد که زیارت، یک عمل مستحب و قربی است، پس سفر به سوی آن نیز مستحب و قربی است. نیز ثابت گردیده است خارج شدن پیغمبر( صلی الله علیه وآله وسلم) از مدینه برای زیارت شهدای اُحد، وقتی که جایز است خارج شدن برای زیارت نزدیک، پس برای زیارت دور نیز جایز خواهد بود. و قبر پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم) برای زیارت، اولی خواهد بود. و به تحقیق که اجماع بر این مطلب(جوازسفر) منعقد شده است؛ برای اینکه همه علما از گذشتگان و جانشینان آنها بر این موضوع، اتّفاق داشته اند. (السمهودی، وفاءالوفاءباخباردارالمصطفی، ج4، ص1364)                                      

ثالثاً: خداوند می فرماید: «... فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الَّدَینِ وَ لِینذرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرونَ؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی یابند و  به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند، شاید(ازمخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.» ( توبه، آیه122)

و نیز می فرماید: «انفِروا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جَهِدُوا بِأَموالِکُم وَ أَنفُسِکم فی سَبیل اللهِ ذلِکُم خَیرٌ لَکُم إِن کُنتُم تَعلَمون؛ حرکت کنید، سبکبار یا سنگین بار و با اموال و جانها ی خود در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدایند.» ( توبه، آیه41)

با توجه به آیات و روایات می توان گفت استناد وهابیان به روایت «تشدالرحال...» بر حرمت سفر زیارت، چیزی جز دروغ بستن به پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه وآله وسلم) نیست و هر انسان عاقلی بعد از بررسی و تفکر؛ به صحت و سقم ادعای وهابیان پی می برد.

 

 

 

 

   


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی