گزیده ای از کتاب :تاریخ اسلام از وفات پیامبر اکرم (ص) تا سقوط بنی امیه/ علی اکبر رضایی
بسم الله الرحمن الرحیم http://note-t.blog.ir
فصل دوم: تحلیلی بر ماجرای سقیفه
الف) اخذ بیعت از مردم و بنی هاشم
ب) ماجرای فدک و شهادت فاطمۀ زهرا (علیها السلام)
مهمترین اقدامات عمر در زمان خلافت
ب) تسلّط امویان بر جامعۀ اسلامی
ج) بخشش اموال عمومی به بنی امیّه
مشخصات کتاب
عنوان و نام پدیدآور : تاریخ اسلام از وفات پیامبر اکرم (ص) تا سقوط بنی امیه/ علی اکبر رضایی. 215 ص.
مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر ، 1392. خلاصه 80 (صفحه کتاب در 15 صفحه)
حوادث مهم سال یازدهم هجری
در سال های پایانی عمر آن حضرت، حوادث و مسائلی سرنوشت ساز پدید آمد که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می شود:
الف) احیای مجدّد قبیله گرایی
گرایش مردم مکه و برخی از قبایل به اسلام به اسلام از روی میل باطنی نبود برروی ساختار قبیله ای تاکید داشتند و، برخی از قبایل متنفّذ پیروزی اسلام را پیروزی قبیله ای می دانستند.
ب) ظهور مدّعیان نبوّت
مسیلمه کذاب و اسود عنسی، مدّعی نبوّت شدند
ج) درخواست جانشینی
بعضی از افراد و قبایل، با طرح موضوع جانشینی رسول خدا (ص) ، خواستار کسب مقام خلافت شدند. از جمله قبیله بنی عامر
د) اعزام سپاه به موته
پیامبر گرامی اسلام پس از غزوۀ خیبر ، بر آن شد تا اسلام را در میان قبایل عربی ساکن در منطقۀ شامات انتشار دهد. بدین منظور نامه ای را به وسیله حارث بن عمیر ازدی برای حاکم بُصری فرستاد؛ امّا شرحبیل بن عمرو غسانی - از امیران قیصر روم در شام او را در موته دستگیر کرد و به شهادت رساند. پس از آن، رسول خدا (ص) سپاهی سه هزار نفره به فرماندهی جعفربن ابی طالب (جعفر طیّار) ، زیدبن حارثه و عبدالله بن رواحه به آنجا گسیل داشت؛ خبر حرکت مسلمانان به هرقل - حاکم شام - رسید و او بلافاصله لشکری با دویست هزار جنگجو اعزام کرد در این جنگ فرماندهان پیامبر (ص)همه به شهادت رسیدند وخالد بن ولید سپاه را به مدینه باز گرداند.
حضرت در واپسین روزهای عمر خویش تصمیم گرفت تا سپاهی را به فرماندهی اسامۀ بن زید بن حارثه به موته اعزام کند؛ ایشان توصیه هایی به وی فرمود: من تو را به فرماندهی این لشکر منصوب می کنم. به سرعت به محلّ شهادت پدرت برو و سحرگاهان بر آنها حمله کن. اگر خداوند تو را بر آنان پیروز گرداند، فوراً به مدینه بازگرد. همۀ اصحاب از جمله ابوبکر، عمربن خطّاب، ابوعبیدۀ بن جرّاح و سعدبن ابی وقاص در لشکر اسامه حضور داشتند. امّا به رغم اصرار پیامبر (ص) برای تعجیل در اعزام سپاه به موته، حرکت آنان به تأخیر افتاد و اصحاب از این دستور اطاعت نکردند. سرانجام اسامه روز دوشنبه دستور حرکت سپاه را صادر کرد؛ ولی هنگامی که قصد داشت بر مرکب خویش سوار شود، خبر رحلت پیامبر (ص) را دریافت کرد
ه) ماجرای قلم و کاغذ
رسول خدا (ص) در ساعت های پایانی حیات خویش و در بستر بیماری، خطاب به اصحاب حاضر در خانه اش فرمود: «قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از من گمراه نشوید» ؛ امّا عمر برخاست و گفت: «آن مرد گرفتار تب شده است و هذیان می گوید. کتاب خدا نزد ماست و ما را کفایت می کند» .
ابن ابی الحدید از عبدالله بن عبّاس نقل کرده است که گفت:
در روزهای آغازین خلافت عمر نزد او رفتم. وی درحالی که خرما می خورد، دربارۀ علی (ع) سؤال کرد. گفتم: «مشغول آبیاری نخل های فلانی است و در همان حال قرآن می خواند» . پرسید: «آیا هنوز هم دربارۀ خلافت می اندیشد؟» گفتم: «آری» . پرسید: «آیا بر این باور است که رسول خدا (ص) او را منصوب کرده است؟» من پاسخ مثبت دادم وگفتم: «پدرم نیز چنین اعتقادی دارد» . عمر گفت: «چنین چیزی از رسول خدا (ص) نقل شده است، امّا حجّت نیست. آن حضرت در بستر بیماری قصد داشت تا به اسم او تصریح کند؛ ولی من برای حفظ اسلام از این کار ممانعت کردم»
فصل دوم: تحلیلی بر ماجرای سقیفه
ماجرای سقیفه در مدّت کوتاهی رقم خورد؛ ولی سرنوشت اسلام و جامعۀ اسلامی را به کلّی دگرگون کرد؛ به طوری که مسلمانان به آثار تاریخی، کلامی، فقهی و به ویژه سیاسی آن، همچنان توجّه و مناقشه دارند.
١. انتخاب سعدبن عباده
درحالی که علی (ع) ، عبّاس عموی پیامبر و عدّه ای دیگر از مهاجران به امور مربوط به دفن رسول خدا (ص) اشتغال داشتند، عدّه ای از انصاردر سقیفه جمع شدند ودربارۀ حقّانیّت خود در امر خلافت به مذاکره پرداختند. آنها ابتدا رییس خود، سعدبن عباده انصاری را جانشین رسول خدا (ص) معرّفی کردند.
2. ورود مهاجران به صحنه
، وقتی خبر سقیفه به ابوبکر و عمر رسید، به شدّت برآشفتند و همراه ابوعبیدۀ بن جرّاح، به سرعت خود را به آنجا رساندند.
3. نزاع اصحاب
بحث هایی بین مهاجرین وانصار در راس انصار حباب ابن منذر بود که جدال زیادی با عمر کرد ولی با بیعت بشیرانصاری با ابوبکر دیگر انصار نیز به بیعت کنندگان پیوستند.
4 .آخرین انتخاب
سرانجام، سخنان برخی از مهاجرین، بیعت کسانی چون بشیربن سعد با ابوبکر و نیز اصرار گروه دیگری از خزرجیان برای بیعت با سعدبن عباده، سبب شد تا اوسیان با ابوبکر بیعت کنند.
5 .ابوبکر در مصاف با بنی هاشم
مقداد، سلمان، ابوذر، عبادۀ بن صامت، ابوالهیثم بن تیهان، حذیفه و عمّار را دیدم که جمع شده و تصمیم گرفتند تا مسئلۀ خلافت را با مهاجرین به شور بگذارند؛ امّا خبر این نشست به ابوبکر و عمر رسید و آنها در این باره با ابوعبیده و مغیرۀ بن شعبه مشورت کردند. مغیره گفت: «نزد عبّاس بروید و برای او و فرزندش سهمی از خلافت قرار دهید تا بدین وسیله راه را بر علی بن ابی طالب (ع) ببندید» . پس از آن، هر چهار نفر به خانۀ عبّاس رفتند
عبّاس در پاسخ آنان گفت:پیامبر (ص) مردم را آزاد گذاشت تا از هوا پرستی پرهیز کنند و به سوی حق نائل شوند. تو اگر بر این باوری که خلافت را از رسول خدا گرفته ای، در حقیقت حقّ ما را غصب کرده ای و اگر معتقدی که از سوی مؤمنان به تو واگذار شده است، ما هم از مؤمنان هستیم؛ امّا اگر آنچه را می خواهی به ما بدهی حقّ توست، آن را نزد خود نگهدار و اگر به مؤمنان تعلّق دارد، تو نمی توانی دربارۀ آن اظهارنظر کنی و اگر حقّ ماست، به سهمی از آن راضی نیستیم.
6. توطئه ابوسفیان
وقتی ابوسفیان از نتیجۀ سقیفه باخبر شد، نزد علی (ع) رفت و گفت: «دستت را بده تا با تو بیعت کنم و آن را به عنوان دست خلیفه بفشارم؛ چرا که اگر من با تو بیعت کنم، هیچ کدام از فرزندان عبد مناف و حتّی قریش با تو مخالفت نخواهد کرد و سرانجام همۀ عرب فرمانروایی تو را می پذیرند» . همچنین او با انشاد شعری به بنی هاشم گفت: «ای فرزندان هاشم! سکوت را بشکنید تا مردم و به خصوص قبیله های بنی تیم و عدی در حق مسلم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت به شما تعلّق دارد، جز علی (ع) کسی شایستۀ آن نیست» . عبّاس - عموی پیامبر (ص) - نیز چنین پیشنهادی به امیرمؤمنان کرد؛ ولی حضرت نپذیرفت.
فصل اول: خلافت ابوبکر
. زندگینامه
نام وی، عبدالله و کنیه اش، ابوبکر بود و حدود سه سال پس از عام الفیل در مکه به دنیا آمد. پدرش، ابوقحافه و مادرش امّ الخیر، هنگام فتح مکه به اسلام گرویدند. ابوبکر در جوانی به تجارت پارچه و بازرگانی روی آورد و از این راه ثروت بسیاری اندوخت. در مکه و مدینه، چهار همسر اختیار کرد و صاحب فرزندانی چون عایشه، اسماء، امّ کلثوم، عبدالرّحمان، عبدالله و محمّد شد. پس از هجرت، سال ها در محلّۀ سُنح سکونت کرد و به کار شیردوشی، چوپانی و نیز جامه فروشی اشتغال ورزید؛ امّا پس از آن که به خلافت رسید و ابوعبیده - متولّی بیت المال - حقوقی معادل سه هزار درهم برای وی تعیین کرد، در مرکز مدینه و در خانه ای که در جوار مسجدالنّبی داشت، اقامت گزید و به امر خلافت پرداخت.
ابوبکر پس از حضرت خدیجه (علیها السلام) ، حضرت علی (ع) ، زیدبن حارثه و فرزندان رسول خدا (ص) و همزمان با بلال حبشی مسلمان شد. هنگام هجرت ، خود را به آن حضرت رساند و همراه وی به غار ثور پناه بود. در آنجا به توصیۀ رسول خدا (ص) ، با عمر پیمان برادری بست و در جنگ ها و سرایای بسیاری نظیر بدر، احد، خندق، خیبر، حدیبیّه، تبوک و فتح مکه شرکت کرد؛ ولی خبری در دست نیست که حاکی از جنگاوری و شجاعت او در این وقایع باشد.ابوبکر به مدّت 2 سال و 3 ماه و 22 روز خلافت کرد و سرانجام در شامگاه سه شنبه، 22 جمادی الاخر سال سیزدهم هجری درگذشت .
. کارگزاران
1-عمر :
1-منصب قضاووت ومسئولیت امر حج 2-در غیاب ابوبکر اقامه نماز جماعت
2-خالد ابن ولید:
فرمانده سپاه بود او طی مدّت کوتاهی توانست مرتدان، مدّعیان نبوّت و کسانی را سرکوب کند که زکات نمی پرداختند؛ امّا جنایت ها و خطاهای بی شمار وی، خشم یاران پیامبر (ص) و حتّی عمربن خطّاب را برانگیخت.
3-ابوعبیده جراح:
سرپرستی اداره بیت المال
کسانی چون یزیدبن ابی سفیان، عمروبن عاص، شرحبیل بن حسنه، عکرمۀ بن ابی جهل، معاذبن جبل، عتاب بن اسید، علاءبن حضرمی، مهاجربن ابی امیّه، زیادبن لبید، یعلی بن امیّه، عثمان بن ابی العاص و سلیطبن قیس نیز، از فرماندهان و کارگزاران ابوبکر به شمار می رفتند. عثمان بن عفّان و زیدبن ثابت هم مسئولیّت نوشتن نامه ها و اخبار را بر عهده داشتند.
مهمّ ترین وقایع
الف) اخذ بیعت از مردم و بنی هاشم
اخذ بیعت از عباس بن عبدالمطلب،حضرت علی (علیه السلام)و مردم با کمک قبیله بنی اسلم که شلوار های صنعانی پوشیده بودند وبا چماق به بین مردم رفنتد واز مردم بیعت گرفتند.
ب) ماجرای فدک و شهادت فاطمۀ زهرا (علیها السلام)
وقتی ابوبکر به خلافت رسید، در نخستین اقدام خود، فدک را مصادره کرد و آن را از بیت المال مسلمانان دانست. وی با استناد به حدیثی ساختگی که فقط خود ناقل آن بود گفت: «پیامبران از خود ارثی بر جای نمی گذارند و اموالی که از آنان باقی می ماند، صدقه است» ؛ ولی فاطمه (علیها السلام) طی چند سخنرانی عمومی در جمع مهاجرین و انصار و در حضور ابوبکر، با ردّ صحّت چنین حدیثی، آن را مخالف آیات قرآنی خواند که دربارۀ ارث، سلیمان از داوود و آل یعقوب از زکریّا سخن گفته اند.
جوهری و دیگران نقل کرده اند که ابوبکر هنگام مرگ خود از حمله به خانۀ فاطمه (س) اظهار پشیمانی کرده است، (السقیفه و فدک، ص ٧5؛ تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 13٧) .
طبری آورده است که قنفذ با قبضۀ شمشیر، ضربتی به حضرت زهرا (س) زد که بر اثرآن. . . ، (دلائل الامامه، طبری، ص 134) ؛ المستدرک، نیشابوری، ج 3، ص 162؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج 6، ص 15؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج 1، ص 13٩؛ مقاتل ابن عطیه، مؤتمر علماء بغداد، ص 1٨1؛ مقاتل ابن عطیه، المناظرات بین فقهاءالسّنّه و فقهاءالشّیعه، ص 55.
ج) اعزام سپاه اسامه
. او به رغم مخالفت مردم و برخی از مشاوران از جمله عمر و ابوعبیده و نیز آشفتگی هایی نظیر ارتداد شماری از قبایل و ظهور مدّعیان نبوّت، عقیده داشت که فرمان رسول خدا (ص) باید اجرا شود؛ ازاین رو، مردم را فراخواند.
د) جنگ های رِدَّه
کلمۀ رِدَّه یا رَدَّه از واژۀ ارتداد، به معنای بازگشت از اسلام به کفراست.
اهل رده سه دسته بودند
1-کسانی که برای حفظ زمین وموقعیت خود به اسلام روی اورده بودند وبعد از وفات پیامبر (ص)به شرک خود بر گشتند
2-کسانی که ابوبکر راقبول نداشتندوزکات را به او نمی دادند.
3-پیامبران دروغین مانند سجاح، مسیلمه کذاب ،طلیحله
ابوبکر همه را جزء رده قرار داد وبا انها مقابله شدید کرد.
ه) فتوحات
بعد از جنگ های رده خالد بن ولید را برای فتح ایران وعراق فرستاد. یزیدبن ابی سفیان را به فرماندهی سپاه برگزید و به سوی شام گسیل داشت. سپاهیان مسلمان پس از فتح مناطقی چون: بُصری، حوران، بَثنیه و بلقاء، شهر دمشق را نیز به محاصرۀ خود درآوردند.
. اقدامات
الف) جمع آوری قرآن:
گزارش شده است که شهادت بسیاری از اصحاب و قاریان در نبرد یمامه، ابوبکر را بر آن داشت تا پیش از وقوع هرگونه اختلاف درقرائت قرآن، به جمع آوری آن بپردازد؛ ازاین رو به زیدبن ثابت - نویسندۀ وحی -مأموریتداد تا آیاتی که به صورت پراکنده روی اشیا یا حافظۀ افراد مختلف ثبت و نگهداری می شد، جمع آوری و تدوین کند.
ب) ممنوعیّت نقل حدیث:
وی پس از رحلت پیامبر (ص) ، از مردم خواست تا برای پرهیز از اختلاف، نقل احادیث رسول خدا (ص) را ترک گویند و فقط به حلال و حرام قرآن عمل کنند ؛ حتّی مجموعۀ حدیثی خود را در آتش سوزاند که مشتمل بر پانصد حدیث بود.
ج) تعیین جانشین:
ابوبکر بعد از خود عمر را به صورت عهد نامه ای که فقط عثمان وعبدالرحمن ابن عوف از ان خبر داشتند وبدون مشورت با مردم به عنوان جانشین خود قرار داد.
خلافت عمربن خطّاب
زندگینامه
نام وی عمر و کنیه اش ابوحفص بود. در سال سیزدهم عام الفیل و در مکه به دنیا آمد. دربارۀ پدرش - خطّاب بن نفیل - و مادرش - حنتمه دختر هاشم بن مغیره و خواهر ابوجهل - گزارش چندانی در دست نیست. در جاهلیّت به کار چوپانی و شترچرانی اشتغال داشت. همچنین در جنگ های آن دوره، سفیر قریش بود. او در مکه و مدینه همسران متعدّدی اختیار کرد و صاحب نه پسر و چهار دختر، مانند عبدالله، عاصم، عبیدالله، عبدالرحمان، زید و حفصه شد.
عمربن خطّاب سال ها از دشمنان سرسخت اسلام و رسول خدا (ص) به شمار می رفت و مسلمانان را آزار می داد؛ حتّی قصد داشت پیامبر (ص) را به قتل برساند؛ امّا به توصیۀ خواهرش - که به تازگی مسلمان شده بود - پس از تلاوت آیاتی از سورۀ طه، به اسلام گروید. وی ابتدا از ترس مشرکان در خانۀ خود پنهان شده بود؛ ولی پس از آن که عاص بن وائل به او تضمین داد، به جمع مسلمانان پیوست. منابع آورده اند که عمر پس از 45 مرد و 21 زن در سال ششم یا نهم بعثت، مسلمان شد. وی در بسیاری از جنگ ها حضور داشت و برخی از آنها را رهبری کرد. با این همه، حکایتی از دلاوری های او در منابع نیامده است؛ حتّی در مواردی، فرار او از معرکۀ جنگ، شکست در برابر دشمن و یا خشونت وی با اسرا گزارش شده است.
وی پس از ابوبکر و به وصیّت او در سال سیزدهم هجرت به خلافت رسید. عمر در این دوره، به رغم رفتار خشونت آمیز با مردم، زندگی ساده ای داشت. وی به تجارت می پرداخت و از تجمّل گرایی و استفادۀ شخصی از بیت المال، به شدت متنفّر بود؛ ازاین روبارها کارگزاران خود را به دلیل تجمّل گرایی، برکنار یا توبیخ وجریمه کرد. اما معاویه را از این امر معاف داشت و او را کسرای عرب خواند.
عمربن خطّاب، پس از ده سال و شش ماه خلافت، در 23 ذی حجّه سال 23 ق در 6٠ یا 63 سالگی به دست ابولؤلؤ کشته شد. صهیب رومی بر او نماز گزارد و کنار قبر ابوبکر دفن شد
کارگزاران
پایۀ اقتدار حکومت مرکزیبنا نهاد و پس از تقسیم قلمرو خلافت، برای هر منطقه، امیری معیّن کرد. خلیفۀ دوم در امر انتخاب والی بسیار سختگیر بود؛ ازاین رو، والیان متعدّدی را عزل کرد و افراد جدیدی را جایگزین آنان ساخت. به صحابۀ برجسته و معروف نیز چندان توجّه نکرد و جز در مواردی اندک به آنان امارت نداد. او در مقابل اعتراض برخی از آنها، مانند اُبی بن کعب گفت که نمی خواهد اصحاب رسول خدا (ص) را به امور حکومتی آلوده کند.
به هر حال، نام تعدادی از کارگزاران خلیفۀ دوم در مناطق مکه، یمن، عمّان، بصره، کوفه، یمامه، بحرین، شامات، مصر، صنعاء، جزیره و آذربایجان، عبارتند از: محرزبن حارثه، قنفذبن عمیر تیمی، نافع بن عبدالحارث خزاعی، خالدبن عاص مخزومی، عبدالله بن ابی ربیعه مخزومی، علاء حضرمی، قدامۀ بن مظعون، عثمان بن ابی العاص، ابوهریره، عیّاش بن ابی ثور، شریح بن عامر، عتبۀ بن غزوان، مغیرۀ بن شعبه، ابوموسی اشعری، سلمه بن سلامه انصاری، سعدبن ابی وقاص، عمّاربن یاسر، زیادبن لبید، یعلی بن منیه، جبیربن مطعم، سفیان عبدالله ثقفی، ابوعبیده جرّاح، معاذبن جبل، یزیدبن ابی سفیان، معاویۀ بن ابی سفیان، عمروبن عاص، عیّاض بن غنم، حبیب بن مسلمه فهری و عمیربن سعد انصاری.
مهم ترین وقایع
ادامۀ فتوحات:
برخی از شهرها و مناطق فتح شده در شام، عراق و ایراندر زمان عمر، عبارتند از: اردن، فلسطین، مصر، اسکندریّه، حمص، قنسرین حلب، منبج، قادسیّه، بصره، حیره، نهاوند، آذربایجان، اهواز، اصطخر، همدان و اصفهان.
مسلمانان با فتح این مناطق، به گسترش اسلام، در جهان کمک کردند؛ امّا یکی از انگیزه های مهمّ اعراب برای حضور چشمگیر در این فتوحات، دستیابی به غنایم و دریافت خراج بود. این امر سبب شد تا به تدریج فرهنگ تجمّل گرایی و دنیاطلبی بر فضای زهد جامعۀ اسلامی غلبه یابد و مسائلی را به ویژه در روزگار خلیفۀ سوم به وجود آورد؛ چنان که حضور گروهی از تازه مسلمانان و اسرا در مناطق اسلامی، مسلمانان را با معضلات فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی فراوانی مواجه ساخت. این در حالی بود که دستگاه خلافت، هیچ گونه تدبیر خاصّی برای مقابله با آنها نیندیشید.
مهمترین اقدامات عمر در زمان خلافت
الف) تأسیس نظام های حکومتی
هجرت را مبدا تاریخ اسلام قرار داد ،تشکیل دیوان وبرای مردم بر اساس سابقه ای که در اسلام داشتند مقدر ی تعیین کرد،مدینه مصر جزیره کوفه بصره شام فلسطین موصل راشهر نامید.یهودیان خیبر را اخراج کرد واعراب را در انجا اسکان داد،او نخستین کسی بود که شلاق به دست گرفت ،مالیات بر زمین راایجاد کرد وبر اهل کتاب جزیه مشخص کرد،برای زنان ومردان مدینه امامت جداگانه قرار داد.
ب) بدعت ها و نوآوری ها
تحریم متعه حج وازدواج ،نماز تراویح وشب زنده داری را واجب کرد ،در نماز تکتف کرده ودست های خود را بر سینه نهند،از خوواندن نماز مستحبی پس از نماز عصر نهی کرد برخی را نیز بر همین دلیل شللاق زد.و........
ج) جلوگیری از نقل حدیث
تهدید ابومسعود ،ابوالدرداءو عبدالله بن مسعود.از ابو هریره وکعب الاحبار خواست تر نقل حدیث کنند.رواج قصه خوانی توسط تمیم داری وعبید بن عمیر
د) تشکیل شورای خلافت
نتایج تشکیل شورا
افرادی مانند طلحه وزبیر .....در برابر امام قد علم کردندوادعای خلافت کنند.تقویت روحیه قبیله گرایی تسلط قریش بر مردم،نشان دادند نظریه نبوت وخلافت در یک قبیله جمع نمی شوند از اساس باطل است.
فصل سوم: خلافت عثمان
. زندگینامه
ابوعبدالله عثمان بن عفان اموی، در سال ششم عام الفیل در مکه به دنیا آمد. پدرش عفان، از اشرار مکه به شمار می رفت و در غمیصاء کشته شد و مادرش، أروی - دختر کریزبن ربیعه - بود. او در جاهلیّت به تجارت اشتغال داشت و از ثروتمندان قریش محسوب می شد. در اوایل بعثت رسول خدا (ص) ، همراه طلحه مسلمان شد و در نخستین گروه مهاجر، رهسپار حبشه شد؛ امّا به زودی به مکه بازگشت. پس از هجرت به مدینه، به توصیۀ پیامبر (ص) با عبدالرحمان بن عوف پیمان برادری بست. همچنین نیمی از اموال خود را به صورت مضاربه در اختیار او گذاشت. عثمان در مکه و مدینه همسران متعدّدی چون: رقیّه، امّ کلثوم [دختران رسول خدا]، فاخته، امّ عمرو، رمله و نائله اختیار کرد و صاحب فرزندانی مانند عبدالله، ابان، عمر، مریم، ولید، سعید، امّ سعید و عایشه شد.
عثمان به دلیل بیماری همسرش در بدر حاضر نشد. وی در جنگ احد در شمار فراریان بود و در سایر جنگ ها و حوادث نظامی نیز حضوری کم رنگ داشت و بیشتر در مدینه می ماند. فقط در ماجرای صلح حدیبیه از سوی پیامبر (ص) مأموریّت یافت تا به عثمان در محرّم سال 25 ق به وسیلۀ شورایی که عمر تعیین کرده بود، به خلافت رسید و در ذی حجّه سال 36 ق، پس از 12 سال خلافت، در ٨3 سالگی کشته شد. نام دقیق قاتل یا قاتلان عثمان معلوم نیست؛ ولی از شخصی به نام اسودان بن حمران مصری و حتّی برخی از اصحاب رسول خدا (ص) مانند طلحه یاد شده است. گویند جنازه اش را در محلّ جمع آوری زباله انداختند و پس از سه یا چهار روز، عدّه ای شبانه و بی آن که بر آن نماز بگذارند، در محلّی به نام حَشّ کوکب به خاک سپردند.
. کارگزاران
عثمان، بیشتر فرمانداران عمر و صحابۀ رسول خدا (ص) مانند عمّاربن یاسر و ابوموسی اشعری را تغییر داد و به جای آنان کارگزارانی از طایفۀ بنی امیّه برگزید. همچنین اشخاصی چون علی بن عدی بن ربیعه، خالد بن عاصی بن هشام، عبدالله بن حضرمی، قاسم بن ربیعه، یعلی بن امیّه، عبدالله بن عامر بن کریز، سعیدبن عاص، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، ولید بن عقبۀ بن ابی معیط، معاویۀ بن ابی سفیان، جریربن عبدالله، اشعث بن قیس، عتیبۀ بن النهاس، سعیدبن قیس و سائب بن اقرع را بر مکه، طائف، صنعاء، بصره، کوفه، مصر، شام، قرقیسیا، همدان، آذربایجان، حلوان، ری و اصفهان گمارد.
وی، ابوموسی اشعری، جابربن فلان مزنی، سماک انصاری، قعقاع بن عمرو، حکم بن ابی العاص، حارث بن ابی العاص و عقبۀ بن عمرو را نیز برای قضاوت، امام جماعت، مسئول خراج، متولّی بیت المال و فرماندۀ لشکر تعیین کرد.
مهم ترین وقایع
الف) ادامۀ فتوحات
جبهۀ آفریقا در دورۀ عثمان گشوده شد. طبرستان، گرگان و خراسان هم به طور کامل فتح شدند. همچنین مسلمانان برای نخستین بار از دریا عبور کردند و به فتح قبرس نائل آمدند. البتّه در این دوره، برخی از مناطق فتح شده نیز بر ضدّ مسلمانان شورش کردند؛ ازاین رو، آنان بار دیگر شهرهایی چون اسکندریّه، فارس، اصطخر، آذربایجان، کرمان و سیستان را فتح و مخالفان را سرکوب کردند.
ب) گسترش فرهنگ اشرافی گری
با توسعه فتوحات وجود غنایم فراوان ودریافت خراج وحقوق شرعی از مناطق فتح شده باعث تجمل گرایی خلیفه ومردم شد آنها از زهد قناعت وساده زیستس دور نگه داشته شدند.
ج) شورش مخالفان
بدعت ها و رفتارهای ضدّ دینی، تبعیض آمیز و خشنِ عثمان و کارگزاران وی، سبب گسترش نارضایتی عمومی شد و بسیاری از اصحاب رسول خدا (ص) مانندحضرت علی (ع) ، عمّار، عبدالرحمان بن عوف، عبدالله بن مسعود، ابوایوب انصاری، جابربن عبدالله انصاری، ابوذر و عایشه را نیز به مخالفت علنی و اعتراض واداشت؛ امّا خلیفه در صدد سرکوب آنان برآمد؛ ازاین رو، ابوذر را به ربذه تبعید کرد. عمّار و عبدالله بن مسعود را آن چنان ضرب و شتم کرد که عبدالله جانش را از دست داد.
معترضان مصری نیز به جمع معترضان پیوستند.که البته اقدامات مروان حکم در این باره بی تاثیر نبود.آنها ابتدا خانۀ عثمان را محاصره و سپس از وی خواستند تا خود را از خلافت خلع کند؛ امّا او گفت لباسی که خدا بر تن وی کرده است، بیرون نخواهد آورد. خلیفه حدود چهل روز در محاصره بود. او طی این مدّت، از تمامی شهرها - حتّی شام - تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی به یاری وی برنخاست. سرانجام شورشیان وارد خانه شده و او را کشتند.
اقدامات
الف) جمع آوری قرآن
یکی از اقدامات عثمان، جمع آوری قرآن بود. او پس از آن که مشاهده کرد اختلاف شدیدی میان مُصحَف ها به وجود آمده است، به همۀ شهرها نوشت که قرآن ها را جمع آوری و نزد وی ارسال کنند. سپس آنها را آتش زد و افرادی چون زیدبن ثابت، نافع بن طریف، عبدالله بن ولید خزاعی و عبدالرحمان بن ابی لبابه را برگزید تا نسخۀ جدیدی بنویسند. آنان ابتدا سوره های بزرگ و سپس سوره های کوچک را کنار هم قرار دادند و چندین نسخه از آن را استنساخ کردند.
عثمان، با قصّه گویی تمیم داری در مسجد موافقت کرد و خطبه را بر نماز عید مقدّم داشت.
ب) تسلّط امویان بر جامعۀ اسلامی
نیمۀ دوم آن، سیاست های اصلی خویش را آشکار کرد و به توصیۀ ابوسفیان، تمامی امور را به بنی امیّه واگذار کرد و آنان را به ویژه بر مناطق مهمّ اسلامی مسلط ساخت؛ از این رو برخی از فرمانداران را تغییر داد و حتّی مشاوران خود را از میان این طایفه برگزید.
ج) بخشش اموال عمومی به بنی امیّه
گسترش دامنۀ فتوحات، به ویژه در دورۀ خلیفه سوم، ثروت هنگفتی را برای مسلمانان به ارمغان آورد و بر قدرت اقتصادی حکومت مرکزی افزود؛ و آن را در اختیار فامیل خود قرارداد، روش ناعادلانه ای را در پیش گرفت و سایر مسلمانان را از این اموال محروم ساخت.
از جمله این که او فدک و تمام خمس به دست آمده از فتح آفریقا را به مروان بخشید. وی مهریۀ دویست هزار درهمی دو دخترش - عایشه و اُمّ ابان - را از بیت المال پرداخت واستفاده از چراگاه های مدینه را جز برای بنی امیّه ممنوع کرد. او تمامی حقّ خلیفه در غرب آفریقا را در اختیار عبدالله بن ابی سرح گذاشت و دویست هزار درهم به ابوسفیان، چهارصدهزار درهم به عبدالله بن خالد بن اسید و صدهزار درهم نیز به حکم بن ابی العاص بخشید.
تشکر